درست نزديک سپيده دم
پرستوی کوچکی را ديدم
هذيان می گفت
و سرخی قلب کوچکش
...به دانه های انار می مانست
با دو بال کوچکش
آسمان را
تا جايی که در چشم من می گنجيد
در نورديد
***
هنوز سپيده دم نرسيده بود
که من به او دل باختم
"اگر تکیه گاهی به من دهید دنیا را تکان می دهم"
<< Home