نامرد

"اگر تکیه گاهی به من دهید دنیا را تکان می دهم"

Friday, May 12, 2006

ادامه ماجرا

اينکه چرا نتونستم شماره آقای پالتو سياه رو بگيرم دلايل زيادی داشت...ولی علت اصلی اش خيلی مهمتر از باقی علتها بود
نياز جنسی مشکل کوچيکی نيست(حداقل برای من) سالهاست که من دارم باهاش دست و پنجه نرم می کنم، قبلترها سع می کردم سرکوبش کنم، فراموشش کنم، سعی می کردم خودمو توی دادگاه تک نفره خودم محکوم کنم و در نهايت وقتی با يه غرور شکسته و حس گند کثيف هميشگی تنها می موندم سعی می کردم خودمو ببخشم و همه چيز رو فراموش کنم و دوباره شروع کنم، از نو، از اول... و متاسفانه بعدش همين پروسه تکرار ميشد با کمی تفاوت ...مشکل کار اين بود که پيش فرض من غلط بود: از نظر من نياز جنسی نيازی بود که ذاتا اونو بد می دونستم و فکر می کردم که با سرکوب کردن می شه از شرش خلاص شد. اتفاقات زيادی افتاد که ديد من نسبت به اين مساله عوض شد . هر وقت منطق آدم در برابر خواهش يا نيازی ضعيف باشه مسلمن منجر به رفع اون نياز می شه درقالب گناه و حقيقت اينه که من از اين لفظ گناه بدم می آد...گرچه اشتباه زياد می کنم( منظورم از اشتباه کار نادرستيه که از روی ناآگاهی انجامش میدم) ولی اگر اعتقاد داشته باشم کاری غلطه اون کار رو به هيچ وجه انجام نمی دم و منظورم از اعتقاد داشتن اينه که خودم شخصن به اون باور رسيده باشم با منطق ناقص و ناپخته خودم. من اصلن قبول ندارم که چون اکثريت يا خدايا هر کس ديگه ای گفته که چيزی درست يا غلطه من هم بايد اينو قبول کنم. اگر چيزی واقعن درست يا غلط باشه هر انسانی که " تلاش" کنه به درستی يا قلب اون چيز می تونه برسه حالا هر قدر هم دير برسه مهم نيست....گر چه آدم به خاطر اين که دانش اجدادشو دست به دست چرخونده تونسته به جايي که الان هست برسه ولی در خيلی جاها باورهای غلطی که از نسلی به نسل ديگه رسيدن مانع رشد و باعث درجا زدن آدما شدن. من دوست دارم واقع بين باشم. شايد خيلی ها فکر کنن که من توی معضل جنسيم غرق شدم و يا شايد فقط به اين جنبه که من از ارضای نياز جنسيم خجالت نمی کشم فکر کنن...من دنبال گوش شنوا و دقيقم، دنبال کسی هستم که مايل باشه گوش بده و اونقدر در نقد بيرحم باشه که اگر لازم شد منطق ناقص منو با دلايل محکم خودش بشکنه، به کسی احتياج دارم که چشم تيزبين داشته باشه و دقيق باشه، کسی که صادق باشه و از اين که با حقيقت طرف بشه نترسه(چه اين حقيقت حقيقتی باشه که در باورهای منه و چه حقيقتی که خودش بهش باور داره) ، کسی که نه لزومن بيشتر از من بدونه (چون من اينجا مقياس خوبی برای دونستن نيستم) ولی اونقدر بدونه و اونقدر بزرگوار باشه که به من ياد بده و تا جايي که می تونه نقاط ضعف منو پيدا کنه و صادقانه بهم بگه . من با چند نفر تجربه سکس داشتم و از هر کدومشون در اين زمينه چيزی ياد گرفتم، من نمی خوام چيزی رو که تجربه کردم دوباره تجربه کنم، ،تجربه های من برای من کافی هستن، الان به جايی رسيدم که بيشتر دوست دارم منطق آدمارو درباره اين نياز بدونم. درسته که هنوز در اين مورد ضعيفم، درسته که در مقابل اين نياز نمی تونم بايستم ولی از خودم شرمنده نيستم و اعتقاد دارم که نبايد هم باشم. اينکه آدم ضعيف باشه مهم نيست مهم اينه که تلاش کنه که ضعفشو برطرف کنه...و اينکه می گم ضعيف منظورم بد بودن اين نياز يا نادرستی برطرف کردنش نيست، منظورم نحوه برطرف کردن و ارضا کردنشه در جهتی که بهترين لذت رو آدم ببره ، چون لذتی بهتر وماندگارتره که منطق محکمی پشتش باشه، به همين دلايل من دارم می نويسم. خيلی اميدوار نيستم که چيزايی که می نويسم برای بقيه مفيد باشه ولی به هر حال شايد توی همين دنيای مجازی که متاسفانه امکان تبادل نظر توش ازدنيای واقعی راحتتره، من و يا توی نوعی بتونيم چيزی به دونسته هامون اضافه کنيم و به هم چيزی ياد بديم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home