نامرد

"اگر تکیه گاهی به من دهید دنیا را تکان می دهم"

Wednesday, October 31, 2007

پای برهنه
بوی الکل
نبايد رفيق مست را تا خانه رساند
لحجه غليظ فرانسه
خزيدن پنج انگشت روی کمر لخت من
نبايد رفيق مست را تا خانه رساند
حرفهای بی ربط
و بوسه ای که کاشت
بر لبهای داغ از هيجان من
و خيانتی که در عقل من نمی گنجد
و حس گناه
که به آن اعتقادی ندارم
فشار سفت انگشتانش
که می خزيد
نرم نرمک پايين
و عطش وحشيانه اش
که با لبهايش شروع
و با ناله من تمام
شد
کنج دو ديوار
ساعت 4 صبح
عذر خواهی پی در پی
و اشک هايی که انگار
از ناچاری بود بيشتر
تا از سر پشيمانی
با نگاهی از سر رضايت
نبايد رفيق مست را تا خانه رساند
دوستم دارد
بسيار
...

0 Comments:

Post a Comment

<< Home