نامرد

"اگر تکیه گاهی به من دهید دنیا را تکان می دهم"

Monday, May 29, 2006

ناخن هایم کبود شده اند
لبهايم هم
دارم از درد می ميرم
در زهدانم کودک هزار ساله ای است
که سالهاست دارد خفه می شود
آی مامای زنان خودفروش
چنگالت را در زهدانم فرو کن
ديگر توان کشيدن اين بار را ندارد
کمرنحيف من
***
پاهايم می لرزد
دستانم هم
زعفران خريده بود
به دلار
همه را دم کرد
در قوری صدساله خانوادگی
همه اش را به خوردم داد
اين نطفه خفه نمی شود
***
هيولايی است کودک من
که من هنوز دوستش می دارم
مگر نه آن که از خون من است
جان گرفتنش را ديده ام به چشم
حس کرده ام او را
در تاريکی پنهان زهدانم
آی مامای زنهای خودفروش
بچه ام را زنده می خواهم
پدرش پول زياد دارد
هر چه خواستی به تو خواهم داد
***
صبح شد باز
به انتظار شب بايد نشست
ماما از بی آبرويی می ترسد
من نيز هم
... بايد به انتظار نشست

3 Comments:

Blogger 4040e said...

زندگی برای من
خار داشت
نمی توانستم
نمی شد
نباید
اصلا
به دنیا
ببین مامان آبی
نه مرا بنداز
نه بزرگم کن
بگذار همینجا
روی شکمت
تویش
و نزدیک گرمی ها
و بوهای خوب
می مانم
می دانم
سخت است
ولی بهر حال
اگر سر زا نروم
من یکبار و تو
هزار بار دیگر
مرده ای
گفته باشم

Monday, May 29, 2006  
Anonymous Anonymous said...

che khabare? to dige chera inja ro approve gozashti? tagahte fohsho naseza nadari ya ..
nemidoonam
movaffagh bashi

Tuesday, May 30, 2006  
Blogger namard_24 said...

to ba in zaboone charbo chilit mikham bedunam chan nafaro khar kardi?
loooooool
man nokaretam

Tuesday, May 30, 2006  

Post a Comment

<< Home