نامرد

"اگر تکیه گاهی به من دهید دنیا را تکان می دهم"

Wednesday, May 31, 2006

مخم دارد می ترکد
فکرها دارند مرا می خورند
خانه خالی بدون فرش
بدون صندلی
بدون تخت
هذيان می گويم
دستهات
تراموا
شب
تصويردختر حشری توی شيشه
آهنگ توی گوشم
شال گردن
گرما
دارم خفه می شوم
دستام يخ کرده اند
اولين بوسه را کجا بايد نشاند؟
لباس زير
نفس عميق
پاهايم کرخ شده اند
لاله گوش
گردن
حمام بدون حوله
ستون فقرات
شراب
بايد پياده شوم اينجا
سيگار
رخوت می پيچد در تنم
پک های عميق
آهنگ
حرکت
سنگينی تن
پک عميق
مخم دارد می ترکد
دستهايم دارند به خطا می روند
يادآوری
اينجا خيابان است
لبهای تر
زبان
دندان
فشار
دارم بالا می آورم
خشم
خواهش
التماس
بدبختی
ضعف
تنفر
همه با هم در يک لحظه
هاله های نورانی
سرم گيج می رود
نيمکت
سيگار
غريبه
لبخند
رنگ پريده
داغ کرده ام
پوست
کشاله ران
شقيقه
نفسم بند آمده
سيگار دوم
دود قشنگ است
موهای تراشيده
ناله
خرابم ديگر
سلام! چه خوب شد ديدمت، منتظر قطاری نه؟ نمی دونستم خيلی وقت بود نديده بودمت-
اوهوم، خيلی وقت بود-
توی دلم
تف به قبر پدرت
نمی آی بريم؟-
من منتظر دوستم هستم-
آها..باشه پس من رفتم-
شرمنده-
توی دلم
بری جهنم
سيگار سوم
نگاه
دود
تنهام
بايد بروم خانه
...جای ديگری ندارم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home