مخم دارد می ترکد
فکرها دارند مرا می خورند
خانه خالی بدون فرش
بدون صندلی
بدون تخت
هذيان می گويم
دستهات
تراموا
شب
تصويردختر حشری توی شيشه
آهنگ توی گوشم
شال گردن
گرما
دارم خفه می شوم
دستام يخ کرده اند
اولين بوسه را کجا بايد نشاند؟
لباس زير
لباس زير
نفس عميق
پاهايم کرخ شده اند
لاله گوش
گردن
حمام بدون حوله
ستون فقرات
شراب
بايد پياده شوم اينجا
سيگار
رخوت می پيچد در تنم
پک های عميق
آهنگ
حرکت
سنگينی تن
پک عميق
مخم دارد می ترکد
دستهايم دارند به خطا می روند
يادآوری
اينجا خيابان است
لبهای تر
زبان
دندان
فشار
دارم بالا می آورم
خشم
خواهش
التماس
بدبختی
ضعف
تنفر
همه با هم در يک لحظه
هاله های نورانی
سرم گيج می رود
نيمکت
سيگار
غريبه
لبخند
رنگ پريده
داغ کرده ام
پوست
کشاله ران
شقيقه
نفسم بند آمده
سيگار دوم
دود قشنگ است
موهای تراشيده
ناله
خرابم ديگر
سلام! چه خوب شد ديدمت، منتظر قطاری نه؟ نمی دونستم خيلی وقت بود نديده بودمت-
اوهوم، خيلی وقت بود-
توی دلم
تف به قبر پدرت
نمی آی بريم؟-
من منتظر دوستم هستم-
آها..باشه پس من رفتم-
شرمنده-
توی دلم
بری جهنم
سيگار سوم
نگاه
دود
تنهام
بايد بروم خانه
...جای ديگری ندارم
0 Comments:
Post a Comment
<< Home