نامرد

"اگر تکیه گاهی به من دهید دنیا را تکان می دهم"

Sunday, June 11, 2006

امشب شب کثيفی است
آلوده است به هوسهای من و تو
در افق تماشاگران پورنو
در سياهی ها نشسته اند
تو نمی بينيشان
من اما هر بار که پاهايم را باز می کنم از هم
برق چشمانشان را می بينم
آرام باش
بگذار ببينند
نترس
پاداشمان می دهند
با هزار دست نامرئی
سينه های مرا نوازش می کنند
قدر مرا می دانند
بگذار چراغ خاموش باشد
نور مهتاب کافی است
پاهای لخت من با اين نور
و سينه هايم
مثل مرده ها می ماند
لبهايت داغ است
مرا می سوزاند
سينه هايم را
و شقيقه های دردآلودم را
اگر مرا برای فردا هم می خواهی
بايد از همين حالا تصميم بگيری
برنامه ريزی ام بهم می ريزد و گر نه
در من بياميز اگر می خواهی خفه شوم
می توانی دهانم را با دست ببندی
اگر می خواهی
يا گازم بگيری
يا محکم تر فرو کنی که فقط فرياد بزنم و
ديگر حرف نزنم
خواستی به سينه هايم مشت بزن
کبودی را دوست دارم
يا به صورتم سيلی بزن
اگر دوست داشتی
زنها گريه شان قشنگ است
اما من ماده گرگم
گريه نمی کنم
مطمئن باش

0 Comments:

Post a Comment

<< Home