نامرد

"اگر تکیه گاهی به من دهید دنیا را تکان می دهم"

Sunday, June 11, 2006

آخرين روز از روزهای آفتابی
درست موقع غروب
من از اين جا می روم
دو بال سفيد بر شانه هايم سبز می شود
درست مثل او آقاهه توی فيلم اکسمِن
بالهای من هم به همان بزرگی و قشنگی خواهند بود
مطمئنم
وقتی رفتم
ديگر واقعا پشمم هم نيست که اينجا هوا ابری است
می روم آن دوردور ها
درست کنار همان پری لزبين خانه می گيرم
شايد هم اگر اجازه داد باهاش همخانه می شوم
بهش اجاره هم می دهم
بالهايش را برايش می شورم وقتی رفت حمام
آخر سخت است بال شستن
او هم اگر لطف کرد و حالش را داشت
بال مرا می شورد
زندگی قشنگی می شود
بی دردسر
زنها همين جوری لزبين می شوند

2 Comments:

Blogger 4040e said...

ممنون که به پشم و به حمام و به شستن و به بال اشاره کردی

Monday, June 12, 2006  
Blogger namard_24 said...

ghabeli nadash

Monday, June 12, 2006  

Post a Comment

<< Home