نامرد

"اگر تکیه گاهی به من دهید دنیا را تکان می دهم"

Tuesday, June 13, 2006

هر چه می گذرد
به اين نتيجه می رسم
که دروغ خيلی خوب است
و تظاهر هم
بايد دروغ گفت
به خصوص به آنهايی که دوستشان داری
بيچاره ها دلشان نازک است
طاقت حقيقت را ندارند
حتی اگر حقيقت تو باشد
و جالب تر اين است
که اگر راست بگويی
اعتمادشان هم سلب می شود
بايد دروغ گفت
چاره ای نمی ماند
گلهای اين درخت بدجوری دل من را برده
شبها به خصوص
بويش آدم را مست می کند
واقعا حيف نيست
آدم دروغ بگويد
يعنی اينقدر حقيقت من زشت است؟
حالا باشد
قبول
يعنی هيچ چيز زيبای ديگری در من نيست
که بشود کمی بهش دل بست
من واقعا آدم قانعی هستم
می رنجم وقتی از من می ترسيد
آی آدمها
می رنجم
شما زيبايی مرا له می کنيد با ترستان
دست من به ننگی هزار ساله آلوده است
نترسيد شما را به آن آلوده نمی کنم
من با تمام وقاحتم
ااز خودم راضی ام
من از رحم روزگار روسپی
تنها آمده ام بيرون
آنقدر پوستم کلفت هست
که تنها بروم
شبتان خوش باشد
خوب بخوابيد
زحمت را کم می کنم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home