دخترک خالدار من
ای از طايفه زيبارويان
ای تنت نرم تر از مخمل ابر
ای به تمامی مهر
تو را دوست می دارم
مثال آبی
پاک و زلال
جاری و نرم
تو را دوست می دارم
مثال خاکم
سياه و خشک
تشنه و زمخت
دلم اما برای تو نمی سوزد
زمخت تر از آنم که دلم برای کسی بسوزد
و دلسوزی را دوست نداشته ام هيچ گاه
تو را دوست می دارم
آنچنان که خاک
آب را
تو را از آن جهت که چنين نرمی و پر مهر
دوستت می دارم
از آن جهت که بخشنده ای و آرام
و گاهی کوبنده و بيرحم
تو را دوست می دارم
خميره وجودت
از حرير و مخمل است
،و نور سپيده دم
که از پرده های حرير و مخمل
می گريزد
تو را بسيار بيش از آن چه که تصور می کنی دوست دارم
خاک را خرده شيشه پوشانده است
تو اگر نمی شوريش
با خودت نياور
تو را دوست دارم
باور کن
تنم زخمی است
پوستم کلفت است اما
تو را دوست دارم
ای از طايفه زيبارويان
ای تنت نرم تر از مخمل ابر
ای به تمامی مهر
تو را دوست می دارم
مثال آبی
پاک و زلال
جاری و نرم
تو را دوست می دارم
مثال خاکم
سياه و خشک
تشنه و زمخت
دلم اما برای تو نمی سوزد
زمخت تر از آنم که دلم برای کسی بسوزد
و دلسوزی را دوست نداشته ام هيچ گاه
تو را دوست می دارم
آنچنان که خاک
آب را
تو را از آن جهت که چنين نرمی و پر مهر
دوستت می دارم
از آن جهت که بخشنده ای و آرام
و گاهی کوبنده و بيرحم
تو را دوست می دارم
خميره وجودت
از حرير و مخمل است
،و نور سپيده دم
که از پرده های حرير و مخمل
می گريزد
تو را بسيار بيش از آن چه که تصور می کنی دوست دارم
خاک را خرده شيشه پوشانده است
تو اگر نمی شوريش
با خودت نياور
تو را دوست دارم
باور کن
تنم زخمی است
پوستم کلفت است اما
تو را دوست دارم
1 Comments:
:)
Post a Comment
<< Home