نامرد

"اگر تکیه گاهی به من دهید دنیا را تکان می دهم"

Sunday, December 10, 2006

هوسی خام
آرام
می خزد در من
ماهيچه هايم را می فشارد
دندانهايم را
چفت هم می چسباند
لبهايم تبدار
صورتم گلگون
دستهايم خيس عرق
می نشينم آرام
می بلعم
دود سيگارم را
می بلعم
هوس خامم را
...
نيمکت خالی است
تنهام

3 Comments:

Blogger 4040e said...

: )

Sunday, December 10, 2006  
Anonymous Anonymous said...

خب حالا خیلی قشنگ تر و آهنگین تره یه جورایی ترنم دل نشین داره.
فقط کاشکی آخرش به جای تنهام می گفتی تنهایم تنها تا شعر با یک سکته تموم تموم شه

Sunday, December 10, 2006  
Anonymous Anonymous said...

اگر دو تن یکدیگر را با گیجی در آغوش بکشند
و روی سبزه بیفتند آسمان پائین می آید
درختان سر می کشند هیچ چیز جز فضا نیست
روشنی و سکوت هیچ چیز به جز فضا
که گشاده است تا عقاب چشم از میان آن بگذرد
قبیله ی سپید ابرها کوچ می کنند
جسم لنگر می کشد روح شراع بر می افرازد
ما از دسترس نام هامان به دور می افتیم
و میان سبز و آبی سرچشمه شناور می شویم
زمان مطلق هیچ چیز بدین سوی نمی آید
به جز خود زمان رودی از خوشبختی ....

اوکتاویو پاز

سلام نامرد عزیزم. چند وقتی هست که با تو آشنا شدم و تمام آرشیوتو خط به خط خواندم و بی نهایت لذت بردم شعرها و نوشته ها ت تو طول روز و شب همینجور میان و توی ذهنم می چرخن و بهشون فکر می کنم این همه جسارت و و شاعرانگی و نامتعارف بودنتو تحسین می کنم

خوش باشی

Monday, December 11, 2006  

Post a Comment

<< Home