نامرد

"اگر تکیه گاهی به من دهید دنیا را تکان می دهم"

Tuesday, August 08, 2006

تعجب می کنم گاهی
تو آن جا
من اين جا
هر کداممان رفتيم پی کارمان
انگار نه انگار خبری بوده اصلا
توی ديکشنری باکلاس ها
به اين می گويند تيريپ اِندِ باکلاسی
گورمان را گم کرديم رفتيم
خيلی ها را می شناسم
بر عکس من و تو
آنقدر سيريش هم می شوند
و لاو می ترکانند و به هم زنگ می زنند و
...خلاصه
ما که اين جوری نبوديم
جای خوشبختی است
البته از جهاتی
يا به قول معروف از ديد آدم حشری مثل من
شرط می بندم تا يک ماه ديگر
به تخمت هم نمی گيری من با کدام نره خری همبستر شوم
از همين الان هم به تخمت نمی گيری؟
از همان اول هم به تخمت نمی گرفتی؟
نگيری بهتر است
بيشتر می صرفد
هر جا بصرفد
همانجا بايد برود آدم
به هر حال من يک تشکر بدهکارم
همانشبی که راهمان دادند
اگر نبودی معلوم نبود سر از کدام جنده خانه در می آوردم
ممنونم که بودی
منظورم سگ نگهبان نبود
حتی اگر بود
باز هم ممنون
نمی دانی چقدر سپاسگزارم از تو
دفعه ديگر نمی رويم جنده خانه
تو خيلی خوبی
من می روم خوشگل ترين دختر های برزيلی را پيدا می کنم
می آورمشان خانه
بعد طبق سناريوی تو
که البته من هم کمی به اش اضافه کرده ام
می گذاريم روی اکران
هم فال است و هم تماشا
تمام کس شعر ها برای اين بود که بگويم
دلم برايـت تنگ شده
موجود دوست داشتنی هستی
...گفته بودم قبلا

1 Comments:

Blogger 4040e said...

برایم مهم است همه چیزهای دنیا برایم مهم است. به خودم باشد دوست دارم بلندترین کیر دنیا را داشته باشم و زنهای دنیا یکی یکی نوبتی رویش بنشینند و الباقی دورش را زبان بزنند تا نخوابد یک وقت. کی می گوید که به تخمم نیست. دوست ندارم. ولی به روی خودم نمی آورم. آدم باید سفت به نظر بیاید مثل سنگ. مادرم می گوید. بدون خش اضافه. شیشه، مردم را به سنگ زدن. تشویق می کند...

Wednesday, August 09, 2006  

Post a Comment

<< Home