چند تا گل چيدی برايم
چند تا ستاره شمردی به يادم
چند تا قطره اشک ريختی به پايم
چند تا بوسه فرستادی با باد سر راهم
همه شان به تخمت
چند بار وايساده شاشيدی برايم
چند بار خودارضايی کردی به يادم
چند نفر را کرده ای که جای خالی من را پر کنی
ها؟
اين ها برايم مهمند
بقيه به درک
حرف مردم هم
بيمار جنسی ام؟
باشد
هستم
باز اگر کسی خواست
می تواند ببندد به من
راستش برايم مهم نيست
اين ها را جواب بده زودتر
اين ها برايم مهمند
شرمنده که بلد نيستم رمانتيک باشم
از چيزهای رمانتيک گريه ام می گيرد
تمام ذوق جنسی ام کور می شود
ترجيح می دهم به جای يک شب رمانتيک با شمع و گل رز
يک گرگ و ميش وحشيانه داشته باشم
نان خشک هم باشد بد نيست
گشنه ام می شود بعد از سکس
شرمنده ام
من اين جوری ام
کاريش نمی شود کرد
از همان اول ها هم همين جوری بوده ام
دست به نقدم
هر جا که فکرش را بشود کرد
کردن را می توانم آنجا به انجام برسانم
هنر بزرگی نيست
به اش نمی بالم
هر زهرماری هست
من دارمش
خيلی دارمش
نوعی بدبختی است
و در نوع خودش بی نظير است
يادت نرود
اين ها که پرسيدم مهمند
...يادت نرود
0 Comments:
Post a Comment
<< Home