زنی را ديدم
قبلا هم ديده بودمش
توی تراموا
هيکل نازی دارد
چهره اش چندان مالی نيست
موهايش لزبين کات
شلوارش جين
لاغر است يک کم
اگر عاشق کسی نباشد
حتما تورش می زنم
می خواهم کمی لزبين باشم
اگر از لحاظ شرعی ايراد دارد
واگر از لحاظ اخلاقی غلط است
دلم برای آهنگهای بند تنبانی تنگ شده
قادری
يا يساری
آهنگهای کاباره ای ايرانی
از همانها که زنها باهاش می رقصيدند
کون قشنگشان را تکان می دادند
از همانها
لزبين بودن لطف است به خود آدم
در خود لوليدنی است که رخوت عجيبی دارد
و اصلا ترحم انگيز نيست
آهای دخترها
زنها
پيرزنها
بترسيد
چشم من برای شما هيز است
من کون سفيد شما را می ستايم
و به مرد ها حق می دهم
که هيز باشند
که بگذارند کون شما
حس غريبی است
انگار گوشت را گذاشته اند جلوی ماده گرگ گرسنه
جز کردن
چيز ديگری به ذهن آدم نمی رسد
آدم کور می شود
فقط کردن را می بيند
سوال خوبی بود
من هم از شمام
من هم زنم
من هم کونم سفيد است
ولی من کمی دريده ام
و کمی خايه دارم
خايه
آدم را هيز و چشم چران می کند
آدم را وحشی می کند
غلظت غريزه آدم را زياد می کند
وگرنه خايه هم هيچ پخی نيست که بشود بهش باليد
من بيسکشوال هستم
تازه فهميده ام
وگرنه دليلی ندارد که به زيبايی پا و کون زنها فکر کنم
يا به پستانشان
يا دلم بسوزد برايشان که چرا مرد ها بلد نيستند درست بهشان حال بدهند
می دانم
از حالا به بعد چشم هيز من همه را از من دور خواهد کرد
رقت بار است
زنها قدر ناشناسند
...
1 Comments:
: )
Post a Comment
<< Home