نامرد

"اگر تکیه گاهی به من دهید دنیا را تکان می دهم"

Tuesday, August 08, 2006

يا من يک بعدی شده ام
يا دنيا
همه چيز به رنگ مايع لزج و بی رنگی درآمده است
با بويی که به ياد آدم می ماند
همه چيز در حرکت موزون بی انجامی انگار
مکرر می شود
يا من ديوانه شده ام
يا دنيا
همه چيز در شقيقه های ورم کرده و تب دار من
چون نبضی
حرکت موزونی
می زند انگار
همه چيز رنگ گرگ و ميش صبح است انگار
بی رنگ
همه چيز در هوس من معلق مانده است
من هم
دنيا هم
مرگ هم
گيجم
تب دارم انگار
...لزج و بی رنگ
می خرامد انگار
توی رگهام
***
می خرامد
روی گردن
روی شانه
روی پستان
گرم و نم نم
روی ناف وروی چانه
لای لبها
می خرامد
ذره ذره
توی حلق و زير دندان
گرم و آرام
گرمی يک موج لذت
می خرامد
توی رگهام

3 Comments:

Anonymous Anonymous said...

جالب مي نويسي خوشم اومد .فقط . . .

Wednesday, August 09, 2006  
Blogger namard_24 said...

faghat?

Thursday, August 10, 2006  
Anonymous Anonymous said...

کاملن در انتقال حسهایت موفقی ...نه خسته خانم !1VIRGIN

Thursday, August 17, 2006  

Post a Comment

<< Home