گر قصدت اين است
که دل و روده من را به هم بپيچانی از هيجان
که له ام کنی با آن حرفهای قشنگ قشنگت
که به گريه ام بياندازی و بخندانی ام
که به من بفهمانی من عوضی ترين دختر روی زمينم
که دل من را بسوزانی و روی سوختگی اش نمک بپاشی
که به شک و وحشت بياندازی ام
که کارهای احمقانه ام را به يادم بياوری
که بفهمم مراحقيقتا تمسخر می کنی و باز هم به طرز احمقانه ای دوستم داری
که مرا گيج کنی و خيلی خودمانی تر به گه گيجه بياندازی ام
به تو تبريک می گويم شاعر شواليه سوار بر اسب سفيد روياهای من
کاملا موفق بوده ای تا حالا
من باخته ام
6 Comments:
: )
خودم هم می دونم. من نه شاعر هستم نه شوالیه. اسبم هم سفید نیست آبی است.مسخره که نه فقط دوست دارم آدم ها را در موقعیت سوم قرار بدم.قصد نمک پاشیدن روی زخم کس بخصوصی را هم ندارم. اما بدم نمی آید بعضی وقت ها آدم ها را قلقلک بدهم. تازه از همه مهمتر ... من موفق نشدم. تو هم نباختی من اصولا در ورق بازی شانس زیادی ندارم...
migam Christmas mobaraak, rasti ye khabare bahal ham daraam, hala badaan behet migaam
pani salam resoond, tatilaat kheili khoob bood amma dobare bargashtaam hamoonjayee ke boodam
darmorede to naneveshte budam aghaye ein sin...be har hal...
mr kheng! khabare bahal dari hamin ja benevis lotfan...dige man koja mitunam to ro gir biaram smartass
Post a Comment
<< Home