در هر تپشی
هيجان و هوس
می زند بيرون از رگهايم
و اين همه را مديون تو ام
تو يی که ديوانه وار می خواهمت
از تمام شبها
و تمام ماهها و ستاره ها
و تمام رودها و دشت ها
از تمام کويرها و کوهها
چيزی برايت خواهم آورد
از تمام گلهای وحشی
و تمام درختها و شبنم ها
چيزی به يادگار برايت خواهم آورد
برای تو تمام آسمان را خواهم آورد
به تو قول می دهم از حالا
مرا بپذير
بی آنکه ترديد کنی
تو را بی دروغ می خواهم
...بی ترديد
0 Comments:
Post a Comment
<< Home