نامرد

"اگر تکیه گاهی به من دهید دنیا را تکان می دهم"

Friday, October 27, 2006

می شه از خوابای من گورتو گم کنی بری بيرون؟
بعدشم از همين الان بهت بگم
اينکه من بدون لباس بيام بيرون به تو هيچ ربطی نداره
اصلا کلا چيزی به تو مربوط نيست
گفته باشم
حواستو جم کن
به مامانتم بگو شَرِشو کم کنه
خستم کرد اونقدر سوالای جورواجور پرسيد

4 Comments:

Anonymous Anonymous said...

به من چه که اسم تو چیست ؟
من یک اسم می خواهم که هر وقت حرصم گرفت
سرت داد بزنم ، آهای نامرد
آهای مثلا هرچی
محمود احمد الکوزای
حرصم گرفته
مثلا از نقاشی هایت
که آدمهایش سر ندارند
...

Saturday, October 28, 2006  
Anonymous Anonymous said...

na!
:)

Tuesday, October 31, 2006  
Anonymous Anonymous said...

نوشتم از چیزی که خواسته بودی از زندگی مشترک

Tuesday, October 31, 2006  
Anonymous Anonymous said...

سلام نامرد عزیز
خوشحالم که از طریق صدف با شما آشنا شدم .شعر مرد چهل ساله راخواندم خیلی حال کردم.بسیار زیبا، لطیف،عریان وصادقانه نوشتی .
زنده وشاد باشی!

Thursday, November 02, 2006  

Post a Comment

<< Home