وقتی قاطی می کنم تازگی ها
با لباس خانه
با همان شلوار بنفش گشاد
ساعت 11 شب
می زنم به خيابان
عجيب اين است
که هر وقت قاطی می کنم
روی زمين مه است
و آسمان صاف
خيلی قشنگ است
اولش مثل گاو نرحشری می دوم
سيگارم را روشن می کنم
و بعد کم کم سرعت را کم می کنم
دود را می بلعم با تمام وجود
آن وقت
به زيبا ترين لحظه قاطی شدن می رسم
خيلی خوب است
ماه و ستاره و مه و اصلا همه چيز
قشنگ است
حتی دمپايی ها ی اُسکلی و شلوار بنفشم
خيلی شيک به نظر می رسند آن موقع
تزريقی ها حتما بيشتر حال می کنند
به هر حال من به دود قانعم
قاطی کردن هم دنيايی داردها