نامرد

"اگر تکیه گاهی به من دهید دنیا را تکان می دهم"

Saturday, May 20, 2006

!نگران باش

در هوا چند معلق زنی و جلوه کنی"
"ای کبوتر نگران باش که شاهين آمد

Sexual Fantasy


بارها ديده ام تو را
به خيال و رويا
که در اين تاريکی ژرف
می خزی آرام
در بستر تنهايی من
دستانت آرام
می لغزد بر گونه ها ی تب دارم
و لبانت به هوس
دايره وار
تن من را می بويد
می بوسد
...
همه شهوت من
در دو بوسه
پی در پی و بی مکث
می نشيند بر جانت
بر همان نقطه آغازی
که پيوند تنم با تن توست
بر همان جا که نخستين تپش از نبض همآغوشی ما
می شود آغاز
***
شرمی نيست
يا حتی ترديدی
دستها و گردن من
سينه های بيتابم
و لبانم
گواهند
پادشاهی جنون آميز مرا
بر تمام تن تو
بی اغراق
***
وتنت در تن من
چون ماری
آلوده به زهر لذت
می پيچد
نفسم اينک
با نفست
،همگام
تپش تند همآ غوشی ما
اکنون
در اوج است
***
و در آن لحظه ناب
نقش پر شهوت تو
شايد
شاهکاربزرگ من وتوست
که حک می شود
در آن مکث کوتاه جاودان
در تاريکی ژرف چشمانم
***
تو را از ياد نمی برم هيچ گاه
با آنکه هنوز نديده ام ات
و دوستت ندارم هيچ گاه
....با آنکه دلم ديوانه توست
****************************************
:((عکس از بلاگ زير دزديده شده(دست خودم نيست نمی تونم ندزدم..می دونم بده