نامرد

"اگر تکیه گاهی به من دهید دنیا را تکان می دهم"

Friday, August 04, 2006

زنی را ديدم
قبلا هم ديده بودمش
توی تراموا
هيکل نازی دارد
چهره اش چندان مالی نيست
موهايش لزبين کات
شلوارش جين
لاغر است يک کم
اگر عاشق کسی نباشد
حتما تورش می زنم
می خواهم کمی لزبين باشم
اگر از لحاظ شرعی ايراد دارد
واگر از لحاظ اخلاقی غلط است
دلم برای آهنگهای بند تنبانی تنگ شده
قادری
يا يساری
آهنگهای کاباره ای ايرانی
از همانها که زنها باهاش می رقصيدند
کون قشنگشان را تکان می دادند
از همانها
لزبين بودن لطف است به خود آدم
در خود لوليدنی است که رخوت عجيبی دارد
و اصلا ترحم انگيز نيست
آهای دخترها
زنها
پيرزنها
بترسيد
چشم من برای شما هيز است
من کون سفيد شما را می ستايم
و به مرد ها حق می دهم
که هيز باشند
که بگذارند کون شما
حس غريبی است
انگار گوشت را گذاشته اند جلوی ماده گرگ گرسنه
جز کردن
چيز ديگری به ذهن آدم نمی رسد
آدم کور می شود
فقط کردن را می بيند
سوال خوبی بود
من هم از شمام
من هم زنم
من هم کونم سفيد است
ولی من کمی دريده ام
و کمی خايه دارم
خايه
آدم را هيز و چشم چران می کند
آدم را وحشی می کند
غلظت غريزه آدم را زياد می کند
وگرنه خايه هم هيچ پخی نيست که بشود بهش باليد
من بيسکشوال هستم
تازه فهميده ام
وگرنه دليلی ندارد که به زيبايی پا و کون زنها فکر کنم
يا به پستانشان
يا دلم بسوزد برايشان که چرا مرد ها بلد نيستند درست بهشان حال بدهند
می دانم
از حالا به بعد چشم هيز من همه را از من دور خواهد کرد
رقت بار است
زنها قدر ناشناسند
...

کون سفيد
حتی فکرش هم آدرنالين خون آدم را زياد می کند
فرقی نمی کند مال تو باشد يا من
الان می فهمم قزوينی ها هم بيربط نمی کنند