گيسوانش کوتاه
مرتب و شانه خورده
بوی هزار عطر ناآشنا
درش جا خوش کرده
درست لای پاهايش
جايی بود که کيرها می خزيدند آنجا
با وقت قبلی)
حتی برای شما همسر گرامی
با ويزيت
(با شرکت بيمه هم قرارداد نداريم
لای پستانهايش هميشه خوشبو بود
و پستانهايش
زير پستان بند های توری
از بويش
مست کننده تر
و لبهايش مثل گلهای گلخانه ای بود
همرنگ گونه های لطيفش تقريبا
و مليح
نمی شکفت اصلا
انگار که بی آبی نکشيده باشد
آن يکی گيسوانش
به يال اسب قشو نکرده وحشی می مانست
بلند و
زبر و
هوس انگيز برای چنگ انداختن
لای پاهايش
پناهگاهی بود انگار
دمی برای بودن
برای آنچه دوست داری باشی
و آنچه که هستی عميقا
بيمار جنسی
يا روانی
غير از اين دو کم پيش می آيد
پستانهايش
به سان دو ميوه نورس
که کم کم از بد زمستان زودرس
به پلاسيدگی میرود
و اما هنوز
آبدار و پر ز شهد
بوی سيب می داد
سيبی که گازش زده اند
از روی بی ميلی
و لبهايش
مثال گل وحشی
تشنه آب
شايد اندکی
لايق آب
نمی شکفت اصلا
قحطی آمده است
سالهاست
...